دلنوشته امام زمانی
مولایمن
شبها بدون آمدنت
صبح میشوند
و من روز به روز
در حسرتِ دیدار تو
میسوزم، مولایم …
کی شود بیایی؛
دلم آن شب رؤیاییِ دیدار را
تمنا میکند
آن لحظه طوفانی را!
آن ساعت عاشقی را …
دلم یک جرعه دیدار میخواهد؛
به عقربههای ساعت نگاه میکنم،
و ذره، ذره آب میشوم …
چه سخت میگذرد روزهای تاریک نبودنت ...
و به راستی؛
چه زیباست
برای تو مجنون بودن ..!